آشنایی با حرفه بازیگری
مراحل شروع بازیگری
گوته از دیدگاه یک نویسنده سخن می گوید اما برای بازیگر بازی در نمایشنامه های گوته و سایر نمایشنامه نویسان بزرگ تلاشی فوقالعاده و گاه دردناک طلب می کند بازیگر باید افکار پیچیده و ظریفی از آن دست را که در آثار نویسندگی چون استریندبرگ، ایپسن ،برناردشاو و آرتور میلر مطرح می شود منتقل کند.
امروزه بازیگر باید دارای ویژگیهای ممتازی باشد که شاید نمایشنامه نویس فاقد آنها برای بازی کردن این غریزه قوی تر از آن است که ما می شناسیم یا می توانیم تشبیه کنیم تمامی وجود بازیگر فکر او روان و روح و جوهر آن تعیین کنندهای که نامش استعداد است بایستی وقف حرفهای او شود امروزه بیشتر مردم ناچار شدند که فقط بخشی از وجود خویش را به کار گیرند آن بخش های دیگر وجود آن به کار گرفته نمیشود ناآرامی ویژهای در درون بازیگر پدید می آورند.
و این همان چیزی است که استعداد بازیگر را تحریک میکند تا خود را ابراز کند در طول بیش از یک غرب سبک های بسیاری در نویسندگی مانند رئالیسم، اکسپرسیونیسم، سمبولیسم و امثال آن به وجود آمدند نویسنده سال های بسیاری در اختیار دارد تا این سبک ها را که مربوط به گذشته و حالا به خوبی به کار برود اما بازیگر جوان بایستی به تمامی سبک های گوناگون در زمان حال هستی بخشد.
برای شروع یادگیری بازیگری چه باید کرد؟
برای پریدن از روی این موانع بازیگر جوان اکنون میتواند به مدرسه بازیگری روی آورد و این شاید اولین قدمی است که با آن که به او حرفه بازیگری رهنمون میشود امروزه غالباً بازیگر بدون هیچ معیاری به این حرفه قدم می گذارد در دورههای گذشته نو آموز بازیگری تحت تاثیر بازیگران بزرگ بوده در آن زمان نوآموز این حرفه را با یک نیزه بدن به صحنه می گذاشت و به این ترتیب مهارت های لازم را تعطیل شدن از بزرگانی مانند سالوینی، وکین می آموخت.
در سال های نزدیکتر مدرسه بازیگری غالباً به بخشی از یک تئاتر بود و سرانجام نو آموزان به طور کامل در خدمت آن تئاتر درمیآمدند به این معنی که در آغاز بازیگر می شدند سپس کارگردان و نیز استاد بازیگری در این لحظه از تاریخ معاصر برای بازیگر و چه بسا برای معلم بازیگری معیار مشخصی وجود ندارد از دهه ۱۹۳۰ به بعد کلیه ضوابط اجتماعی بازیگران از نوع لباس پوشش آنان گرفته تا نحوه رفتار و گفتارشان دستخوش تغییر شده است این واقعیتها در هر بازیگر فردیت خاصی به وجود آورده است که قدرت قضاوت را در مورد او از استاد وی سلب میکند.
استاد میداند که هر بازیگر بدون در دست داشتن نظامی از ارزش ها در این راه قدم میگذارد هرچند ممکن است استعدادی شگرف در آن نهفته باشد. به بازیگر زمان ما باید کمک شود اینجا تاثیر استاد بسیار تعیین کننده است همچنان که بازیگر شروع به کار با نظرات متفاوت میکند مربی به او رهنمود میدهد توضیح تشریح متن نمایشنامه نوع رفتار شخص بازی سبک نوشته زبان، ضرب اهنگ نمایشنامه همه اینها بازیگر را بر آن میدارد تا زندگی و سبک نویسنده نمایشنامه را تجربه کند.
با دستیابی به این آگاهی بازیگر تکان میخورد و متوجه می شود که روح و روان و هوش و فهم او تا چه حد وسعت دارد متوجه میشود که تنها یک فرد معمولی بودن کافی نیست. آنگونه که اینک هستیم نه تنها برای بازیگر کافی نیست.
بلکه برای تماشاگر نیز جذابیتی ندارد. بازیگر دارای شعور جمعی است. گویی تمام دانش و درایت انسان در ذهن و ذخیره شده است .او از طریق تخیل وسیع خویش، تمامی درایت پیشینیان خود را، بدون اینکه شخصا آنها را تجربه کرده باشد، به ارث می برد. بازیگر در طول تاریخ از درک عمیق و متعالی برخوردار بوده است استاد بازیگری میتواند این در که وسیع او را شکل بخشیده نیروی تخیل وی را آزاد سازد در این مرحله بازیگر می تواند رشد کرده به زندگی و شیوه کار بسیاری از نمایشنامه نویسان نوپرداز نزدیک شود.
اکنون تخیل بازیگر می تواند زندگی شخص بازی را در اختیار خود گیرد او می تواند با اثر نویسنده با سیرت اصول اخلاقی، تحصیلات زندگی خانوادگی ،اعتقادات مذهبی و حرفه شخص بازی به طور مشخص برخورد کند این نوع برخورد با نمایشنامه بازیگر را بر کار خود مسلط می کند و به او احساس ایمنی درونی می بخشد تلفیق ذهنیت بازیگر با عمق مکتوم وجود او را دست یافتن به استقلال در حرفه بازیگری است و در دل ها لحظات بحرانی این را این راه دانش غریزی و موروثی او در مورد انسان همیشه به نجات او می شتابد.
انگیزه بازیگری
انگیزه بازیگری گرچه بازیگری حرفهای بسیار قدیمی و کاملاً شناخته شده است که قدمت آن به چند هزار سال میرسد تعریف موقعیت بازیگر در جامعه همواره مشکل بوده است در تعاریف مربوط به طبقه متوسط جا میگیرد و در گروه روشنفکران زیرا نه هیچ یک از حوزه های اقتصادی گروه اول را دارد و علایق پژوهشی گروه دوم را به تعبیر می توان گفت که بازیگر گروهی مخصوص به خود تعلق دارد. او هنرمندی سوای هنرمندان دیگر است، هنرمندی است که به گونه منحصر به فرد از بدنش، روحش و صدایش به عنوان ابزار کارش استفاده می کند.
از این جهت موقعیت بازیگر در حرفه اش کاملا روشن و تردید ناپذیر است چرا که مسئولیت سنگین تعبیر و بیان محتوای نمایشنامه به عهده اوست. اوست که به افکار نویسنده نمایشنامه هستی میبخشد و اوست که شخصیت هایی به ابعاد هملت و ویلی لو من و…را بازی میکند. این گزافه نخواهد بود اگر ادعا کنیم که بازیگر، به عنوان تعبیر کننده نمایشنامه، مهمترین عنصر تئاتر است.
به این جهت شاید تعجب آور نباشد که میبینیم افراد کاملاً متفاوتی، با شرایط بسیار مختلف با سطح تحصیلی و گذشته بسیار متفاوت بازیگری را به عنوان حرفهای خود انتخاب میکنند. این افراد که میتوانند در تفکرات اجتماعی خود به شدت با هم متفاوت باشند، در اشتیاق به بازیگری همانند یکدیگرند.
در حالی که این اشتیاق فوق العاده ممکن است ایشان را قانع کند که قدرت اجرای نقش دارند و سرانجام بازیگر خواهند شد چه بسا که موانع فلج کنندهای در سر راه خود داشته باشند که بازیگری را، اگر بر ایشان غیرممکن نسازد، بسیار دشوار خواهد ساخت. خجول بودن ،احساس عدم اطمینان و اضطراب مشکلات مشترک بعضی از این افراد است همانطور که نداشتن انضباط ناآگاهی از آداب و سنتهای این حرفه و عدم کنترل بدن مشکلات بعضی دیگر است.
این افراد ممکن است مانند ارواح سرگردان، وحشت زده و غیر عادی به نظر برسند، با این همه بلند پروازی آنان همچون منجنیقی من جنتی ایشان را به داخل صحنه پرتاب می کند.
سیستم استانیسلاوسکی یک نوع تکنیک بازیگری است. البته تکنیک های بازیگری همیشه وجود داشتند، اما این سیستم، با وجود این که در حدود یکصد سال پیش کشف و تنظیم شده است مدرن ترین تکنیک این حرفه است.
دلیل استانیسلاوسکی بنیانگذار هنر مسکو ،برای آفرینش تکنیک جدید ساده تیاتری بود شیوه های اجرای قدیمی با انواع جدید نمایشنامه هایی که چخوف، و استریند برگ و دیگران نوشته بودند، همسازی نداشت.
نویسنده: مهری صافی